این پدیده میگوید که اگر مهارت و تسلط انسانها کمتر باشد، لزوما این حس را ندارند که کمتر میدانند؛ بلکه گاهی اوقات احساس میکنند که خیلی بیشتر میدانند.
در واقع این برمیگردد به مطالعات جاستین کروگر و دیوید دانینگ که نشان داده بودند که وقتی شما در دهک پایین یادگیری هستید، نمرهی خودتان را بسیار بالاتر از آنی که گزارش میشود، تخمین میزنید.
مثلا افرادی که در دهک پایین هستند، فکر میکنند که جز ۶۰٪ ابتدایی قرار میگیرند. آنهایی که در دهک اول هستند؛ نه تنها خودشان را در دهک اول نمیبینند؛ بلکه گاهی اوقات حتی عملکردشان را پایین تر تخمین میزنند.
پس یکی از بهترین مشخصههایی که نشان میدهد که یادگیری شما خوب است یا نه، این است که ببینید تخمین شما در یادگیری یا نمرهای که میآورید چقدر به واقعیت نزدیک است؟
تخمین زدن درست خیلی مهم است و اگر میخواهید وقت و انرژی خود را برای یادگیری عمیق بگذارید، سعی کنید این توانایی را در خود ایجاد کنید. چگونه؟
وقتی امتحان میدهید، قبل از اینکه نمره بیاید، حدس خودتان را بگویید و سپس آن حدس را اصلاح کنید. یعنی بررسی کنید که چرا فکر میکردید که نمرهٔ شما ۱۵ میشود؛ در حالی که ۱۰ شد یا بالعکس؟
این به پدیدهی دانینگ کروگر بر میگردد و در واقع قدم اول یادگیری موثر این است که شما بتوانید عمق یادگیری خود را درست تخمین بزنید.
در کتاب وهم آگاهی یا دانایی نوشتهی اِستیو اِسلومن و فیلیپ وِرنباخ اشاره شده که بیشتر ما فکر میکنیم بیش از آنی که میدانیم، میدانیم. و طی آزمایشهای خیلی ساده از مردم پرسید مثلا سیفون توالت فرهنگی چگونه کار میکند؟ اگر فکر میکنید بلدید آن را با رسم شکل توضیح بدهید.
اکثریت مردم نتوانسته بودند جواب دهند
درحالی که وقتی از آنها میپرسیدند “می دانی سیفون چیست؟” میگفتند “بله”.
سعی کنید عمق دانایی خود را بسنجید و این به یادگیریِ موثر شما کمک میکند.
دیدگاهتان را بنویسید