هدفی که من الان دارم، توسط شرایط و افراد برای من تعیین شده است.
نسبت به آن بی علاقه نیستم ولی حس نیاز و خواستن آن را ندارم. چطور این حس را در خودم ایجاد کنم؟
کاری که ما انجام میدهیم یا نشانه یک وظیفه است که توسط دیگران تحمیل شده و یا به انتخاب خودمان بوده و نشانۀ تفریح است.
بالاخره ما در دنیایی قرار داریم که ممکن است بعضی کارها توسط دیگران به ما تحمیل شده باشند.
بهترین کار این است که ما آن را تحت عنوان کاری که خودمان انتخابش کردیم، تعریفش کنیم. مثلا کسی میگوید مادرم به من تحمیل کرد که در این رشته تحصیل کنم اما مهم این است که من این را چطور معنی کنم.
چون مادامی که این انتخاب برای شما شخصی نشود، این خطر وجود دارد که در شما خستگی، بی انگیزگی، کسالت و فرسودگی ایجاد کند.
اینکه چطور این حس را در خود ایجاد کنیم هم بحثی است که میتوان ساعتها راجع به آن صحبت کرد؛ چون هرکسی بسته به شرایط خودش میبیند که چه نیازهایی دارد و چطور میتواند آن کار را یک وظیفۀ انتخابی ببیند نه وظیفۀ تحمیلی.
دیدگاهتان را بنویسید