گزارشکار کاذب
گاهی اوقات ، شاهد ارسال گزارشکار کاذب از سوی دانش آموزان هستیم. امروز، در این محتوا، بیشتر به این موضوع می پردازیم.
از نظر روانشناسی ثابت شده است که ریشه ی دروغ، ترس است. اما ارسال گزارشکار دروغین، به عوامل مختلفی بر می گردد :
اضطراب :
اضطراب، فشار روانی است که از نگاه به آینده و عدم واقع بینی نشات می گیرد. یعنی چیزی که واقعیت ندارد و صرفا در ذهن ساخته می شود.
برای مثال: دانش آموز حس می کند یا براساس شواهد به این نتیجه می رسد که اگر گزارشکار را برای مشاور خود ارسال کند، با او برخورد می شود.
داشتن شخصیت نمایشی:
در مواقعی شخصی می خواد به نوعی یک زرق و برقی را به رخ دیگری بکشد.
برای مثال : دانش آموز قصد دارد که خود را به عنوان یک فرد درس خوان به مشاورش نشان دهد.
مهرطلبی :
گاهی اوقات ارسال گزارشکار دروغین، می تواند ناشی از مهرطلبی باشد.
برای مثال : بعضی از دانش آموزان با ارسال این گونه گزارشکارها، می خواهند مهر مشاور را نسبت به خودشان داشته باشند. البته این مورد، بسیار انگشت شمارند زیرا پس از مدتی متوجه می شوند که مهری که دریافت می کنند، غیرواقعی است در نتیجه تمایلشان نسبت به ارسال گزارشکار کاذب از بین می رود.
برای رفع این مشکل، چه باید کرد؟
بهتر است دانش آموز در ابتدا، با خودش خلوت کند تا به ریشه ی مشکل خود برسد و تا حدامکان به واقعیت که یک امر عینی است؛ نزدیک شود. بنابراین؛ دانش آموز نباید به سرعت قضاوت کند و سریع انگشت اتهام را به سوی مشاور، خانواده و خودش بگیرد.
درصورتی که این فرد، مشاورش را مقصر می داند و فکر می کند که او یک فضای محیطی ناامن را به وجود آورده است و شجاعت مطرح کردن این موضوع را ندارد، باید منطقی شرایط را بررسی کند و از خود بپرسد :
” آیا رفتارها و کارکرد مشاور، باعث ترس از او می شود؟ “
” مشاور من برخورد های خشن و غیر منطقی دارد؟ “
” مشاور، به دلیل درس نخواندن ، با رفتارهای کاملا غیرعلمی و خطرناک مرا مجازات می کند ؟ “
در شرایطی رفتارهای مشاور ناشی از خشم نیست و دانش آموز وحشت انگاری می کند که مشاور به دلیل درست درس نخواندن، واکنش بدی نشان می دهد.
برای مثال : هنگامی که دانش آموز می گوید : ” کم درس خوانده ام ” ، بنده ابتدا به گزارش ها و ثبت زمان های روزانه ( دمینگ ) او نگاه می کنم ، درصورتی که به این نتیجه برسم که کم کاری کرده است، تا حدامکان سعی می کنم مجازات کلامی نداشته باشم و کاملا در چهارچوب های صحیح کلامی ، به او تذکر دهم . اما ممکن است که او وحشت انگاری کند .
اگر من واکنشی نسبت به کم کاری های این دانش آموز نشان ندهم ، بی تفاوتی من، از جمیع جهات می تواند پیامدهای مخرب و بدی داشته باشد . به بیان دیگر ؛ بی تفاوتی من مساوی است با بی انگیزگی دانش آموز و وحشت انگاری بیشتر در ذهن او.
درصورتی که در دادن گزارشکار دروغین، مشاور نقشی نداشته باشد، نقش خود دانش آموز در این مشکل مطرح می شود. باید مشاور را از این مسئله مطلع کند و بداند که با این تفکر که خودش می تواند بخواند تا به بودجه بندی مورد نظر برسد، صرفا وقت را تلف می کند و روز به روز بیشتر در منجلاب فرو می رود.
پیامدهای ارسال گزارشکار کاذب را جدی بگیرید و از این امر اجتناب کنید.