🛑اساسا فردی که همیشه درگیر است و گرفتاری دارد عملگرا نیز است.
خیلی به مقایسه نمی پردازد؛ چون در عمق ماجرا مقایسه و همسنجی یک عمل ذهنی است.
↩️بنابراین مقایسه کردن یک کار ذهنی یا می توان گفت شاید بیهوده باشد.
ضمن اینکه در “خود بحث درونیات این مقایسه” و “چقدر این مقایسه درست است”
و “معیار های مقایسه درست” تا چه اندازه با هم دیگر همخوانی داشته باشند یک بحث جداست. که باید حتما بررسی شود.
چیزی که من خود را با آن مقایسه میکنم یا حتی شرایطی که الان دارم با شرایط قبلیام که ایده ال بوده یکسان است که بخواهم این مقایسه را انجام دهم یا خیر.
زمانی است که بر یک دور باطل و بیهوده روی یک موضوعی کلید میکنیم برای مثال (می گوییم که این مقایسه را با این فرد میخواهیم انجام بدهیم متوجه میشیم که این مقایسه، مقایسه اشتباهی است چون اصلا ویژگی های فرد ویژگی های دیگری است)
🔹چقدر در یک دوره ای از زمان که در این مقایسه بوده ایم زمان تلف کرده ایم حتی در مقایسه با خودمان.
♻️پس ما در ابتدا میتوانیم پایه ها و شاخص های مقایسه درست را در نظر بگیریم
بعد اگر درست بود و میتوانست کمکی به آینده ما بکند میتوانیم مقایسه کنیم.
⏪بنابراین در هنگام مقایسه باید توجه داشته باشیم که اولا شاخص ها مشخص باشد ثانیا نیاز به مقایسه باشد.
🔴زمانی متوجه خواهیم شد که در مسیر درست قرار گرفته ایم که ➕نتیجه خوبی بدست آورده باشیم➕
‼️بیشتر اوقات ما یکسری از ویژگی های فردی و شخصی در خود بدست می آوریم که متوجه بزرگ بودن این ویژگی ها نیستیم
اطرافیان در ما بزرگ بودن این ویژگی ها را می بینند در اینجا اطرافیان خیرخواه بیان میکنند
و اطرافیان بد خواه نادیده یا سر کوب خواهند کرد
✔️یعنی ما یکسری ویژگی ها در خود داریم که متوجه نیسیتم و دیگران در ما میبینند
⏪بنابراین زمانی که موفقیت های کسب شده به چشممان نمی آید به بیان دیگر زیادی خواهی های پیش از حد مانع متوجه شدن موفقیت های کوچک میشود.
در این صورت موفقیت های بدست آمده را کوچک میدانیم و قبول نداریم.
و این خود خوری ها خیلی بد هستند.
✅در کل می توان گفت فرد باید نتیجه بگیرد برای مثال با افزایش تراز اندک هم به موفقیت میتوان رسید ➕زیرا با تلاش بدست آمده است.
⏪در نتیجه باید توجه کرد همین موفقیت های کوچک آنقدر ادامه پیدا میکنند و دست آخر به موفقیت های بزرگ ختم خواهد شد.