خستگی ذهنی و خستگی جسمی و تاثیر آن بر مطالعه
متن سوال :
گاهی اوقات ما بنا به هر دلیلی خسته می شویم و اصطلاحا “حال نداریم.”
من می توانم در زمان خستگی به تلاشم ادامه بدهم اما می دانم که کیفیت همیشگی را ندارد.آیا این امر طبیعی است؟
آیا تلاش در هنگام خستگی باید با نهایت کیفیت باشد؟
(من می توانم روز هایی که خسته هستم ،12 ساعت درس بخوانم اما می دانم که تمرکز کافی ندارم و بازدهی کمتر است شاید 9 ساعت مفید باشد و همین میزان هم درس میخوانم) آیا مشکلی هست؟ و اگر مشکلی هست،راه حلی دارد؟
اگر یکبار با دقت متن سوال را واکاوی کنیم
متوجه میشویم که دو بار این گفتمان و دیالوگ تکرار شده است:
من میدانم….اما…
من میتوانم….اما…
اینجا سوال پیش میآید که آیا با دانش آموزی طرف هستیم که مرتب با تلقین های منفی به خودش روبرو است و این تلقین های منفی در نهایت یک شرایط انتزاعی و ذهنی ایجاد میکند که “من خسته ام”
باور من این است که ما تنها خستگی جسمانی داریم و خستگی روانی جز در مواردی خاص مثلا درگیری یکی از عزیزان با شرایطی خاص یا خدایی ناکرده مشکلی که برای یک عزیزی بوجود می آید و…حداقل از حیث تجربی معنا ندارد. به نظر بنده اکثر خستگی های مربوط به درس “خستگی های ذهنی” است که ما خودمان آنها را ایجاد میکنیم،خودمان تلقین میکنیم ،خودمان میخواهیم این خستگی بوجود بیاید و این اتفاق میفتد.
من معتقدم که اگر دانش آموز به خودش بگوید من میخواهم ۱۵-۱۶ساعت درس بخوانم و عالی کار کنم و شرایط اطرافش هم از حیث فیزیکی فراهم باشد میتواند بدون آنکه خسته شود،این میزان مطالعه داشته باشد.
چرا دانش آموز خسته میشود؟
علت اصلی ،دیالوگ ها و تلقین هایی است که فرد دارد:.. خسته ام… نمیتوانم…نمیکشم…
«تلقین های کلامی بر روی عملکرد شما تاثیر میگذارد»
دیدگاهتان را بنویسید