برای محدود کردن هر تفریحی که به کارمان نمیآید، ابتدا باید یکسری نگرشهای غیرواقعبینانه را از ذهنمان حذف کنیم.
افرادی هستند که بهطور کاملا غیرواقعبینانه این را مطرح کردند که اگر من، به فرض روزانه باشگاهی بروم یا با دوستم یکساعت حرف بزنم، این حال من را خوب میکند و به من انرژی میدهد!
اینها همه صرفا یک وابستگی هست که برای خودمان ایجاد کردهایم و یک حرف بیمعنی هست که مطرح میکنیم.
بحث این است که بههرحال الآن که زمان کمی مانده است به کنکور، کار جدیتر است.
این حال خوب و انرژی گرفتن در حد نرمال بدون مانع است ولی بیش از آن، شما اسم آن را تفریح میگذارید و این دیگر مشخص است که از یک حدی درحال خارج شدن است.
مسئله دیگر، این است که سود و منفعت این تفریح در چیست؟
تفریح معنا دارد. تفریح باید با یک لذتی همراه باشد نه اینکه در آخر با ذلت همراه باشد.
بنده با زندگی تکبعدی مخالفم اما اینکه چندماه مانده به کنکور وقت هدر دهید، درست نیست.
بنابراین ما وقتی که به بیمنطق بودن و به چیزی که نهتنها منفعت نمیرساند، بلکه ضرر میرساند پی میبریم، مسلماً باید آن کار را کنار بگذاریم.
دیدگاهتان را بنویسید