1-شفافیت و وضوح
یکی از اساسی ترین مشکلات دانش آموزان این است که دقیقا نمیدانند میخواهند چه کار کنند و این آفت بزرگی است ولی این به آن معنا نیست که دانش آموز به طور واضح درصد های خود را برای رشته ی مورد نظر بدست آورده و آن هارا هدف قرار دهد که اصلا قابل پیش بینی نیست.
در ارتباط با سال کنکور مهم ترین و شفاف ترین هدفی که میتوان داشت این است که من میخواهم رتبه ی خوبی کسب کنم و این یعنی یک هدف واضح و در طول مسیری که به کنکور منتهی میشود، تمام توجهم بر روی رسیدن به این هدف باشد و موارد دیگر اهمیتی نداشته باشند.
تمام اتفاقات زندگی باید به هدفی که در نظر گرفته شده است معطوف شوند و حتی در مورد رشته و شغل آینده و…. هم دغدغه نداشته باشیم و هدف فعلی فقط کنکور باشد!ع
2-چالش برانگیز بودن
بعضی از دانش آموزان احساس میکنند که اگر هدفی که انتخاب کرده اند حتی به مقدار کمی چالش برانگیز شد یا سختی داشت باید قید آن را بزنند و فکر کنند این هدف، خوب نیست اما در واقعیت برعکس است و
« اصل مهم در هدفگذاری این است که هدف سخت باشد چون هدف اگر آسان باشد همه میتوانند آن را بدست بیاورند»
3-تعهد به اجرا و ادامه
یک سری از دانش آموزان یک یا دو روز برنامه را خوب اجرا میکنند و بعد آنرا رها میکنند. این رها کردن بسیار بد است. این جریان ،دقیقا مثل ورزش کردن برخی از افراد است، مثلا فردی اندام معمولی دارد که بعد از یک مدت ورزش منظم ، ورزیده میشود.حال اگر یکباره ورزش را رها کند حتی این احتمال وجود دارد که اندامش،بدتر از وضعیت اولیه شود.
_پیامد های این کار چیست؟
این کار باعث یک سری آسیب های روانشناختی میشود؛فرد دیگر به خودش اطمینان ندارد، به هدف و توانایی های خود شک میکند و سرخوردگی به وجود می آید.
طبیعتا فراز و نشیبهایی مثل افت تراز و اتفاقات دیگر هم در این راه وجود دارد که باید آن هارا پذیرفت و با وجود تمامی آنها همچنان تعهد داشت و ادامه داد.
4-بازخورد
بازخورد خیلی مهم است ولی تعریف ما از بازخورد متفاوت است
بعضی از دانش آموزان به دنبال این هستند که بازخوردشان فقط به تراز مربوط شود. درست است که بخشی از بازخورد مربوط به تراز است اما اینکه چقدر کیفیت مطالعه ی دانش آموز خوب بوده،با اهمیت تر است.
این اصلی است که ما همواره به دانش آموزان خود میگوییم. آرامش داشته باشید و نگذارید کمیتهای عددی، عدم رسیدن کامل به بودجه بندی و….شمارا آشفته کرده واز مسیر اصلی منحرف سازند.
اینکه چقدر شما در خواندن آرامش دارید، اینکه چقدر از برنامه ای که درحال اجرای آن هستید لذت میبرید، چقدر روی مباحث احساس تسلط میکنید و…. همگی بازخورد هستند و ما باید هدف را به گونه ای تنظیم کنیم که این بازخورد ها را داشته باشد.
بازخورد ها باید قابلیت اندازه گیری داشته باشند یعنی ما بتوانیم در یک بازه ی زمانی میزان پیشرفت خود را اندازه بگیریم.
5-پیچیدگی کار
یک سری شباهت ها با چالش برانگیز بودن دارد ولی توضیح بیشتری که باید درباره آن بدهیم این است؛ زمانی که شما هدفی را ترسیم میکنید،از همان روز اول نمیتوانید تمام برنامه و اتفاقات را مشخص کرده و آنها را پیش بینی کنید.
مثل اینکه من قصد دارم از اصفهان به تهران بروم، میدانم که مقصد تهران است حتی با وجودی که بارها هم این مسیر را رفته ام ولی باز هم نمیدانم که برای مثال در ۳۰۰ کیلومتری این جاده پیچ به سمت چپ وجود دارد یا راست. بالاخره در مسیر حرکت پیچیدگی هایی وجود دارد که باید آمادگی داشته باشیم که هر زمان پیچیدگی به وجود آمد از مسیری که آمده ایم پشیمان نشده و همچنان ادامه دهیم.